شعر روضه قتلگاه امام حسين ع
دسته بندی : شهادت امام حسين ع,
گیرم كه نفس می كشی و جان به تنت هست گیرم كه هنوز، یوسفم پیرهنت هست گیرم كه بگیرم بغلم پاره تنت را گیرم كه مداوا كنم اصلاً بدنت را با نیزه ی رفته به دهانت چه كنم من؟ با لخته ی خون روی لبانت چه كنم من؟ یادم نرود صحنه ی بسمل شدنت را هنگام بریدن به زمین پا زدنت را دیدم كه سنان نیزه به پهلوت فرو كرد از پشت كسی پنجه به گیسوت فرو كرد سنگی به سرت خورد و دگر هیچ ندیدی خواهر به فدایت چقدر درد كشیدی من آمدم از تلّ كه ببوسم بدنت را از گرگ بگیرم كفن و پیرهنت را وقتی كه رسیدم سرت از پشت جدا بود این عاقبت خواهریِ من به شما بودهانى اميرفرجى
برچسبها :